توجه کنید! چهار قسمت به هم چسبیدس هر قسمت هم کمتر از ۲ ساعت!
*حجمِ زیادِ سریال به همین دلیل میباشد*
کیفیت 360
کیفیت 480
کیفیت 540
کیفیت 720
زیرنویس فارسی سریال
زیرنویس سریال تکمیل شد ..
با تشکر ویژه از دوستمون تداعی جان که سر وقت وحوصله همچین کار تمیزی ارائه داد .
تداعی جان صادقانه ازت تشکر میکنم
لطفا حتما حتما از این لینک برای نشر زیرنویس استفاده کنید که یه دلگرمی برای این مترجم تازه کارمون به حساب بیاد
این هم خلاصه ی دیگر این سریال از خود تداعی گلی
داستان از اونجا شروع میشه که سام وکاویی ولیلا همکلاسیهای دبیرستان همدیگه هستن ودراین بین لیلا به هرنحوی سعی داره توجه کاویی که یه بچه پولدار بشدت مغرور هست رو جلب کنه واز هرفرصتی برای جلب محبت کاویی استفاده میکنه.اما کاویی بهیچ عنوان لیلا رو درحد خودش نمیدونه وهمیشه باتحقیر لیلا رو از خودش میرونه طوریکه یه بار وقتی لیلا بایه دسته گل بزرگ به پارتی که توخونه کاویی برگزار میشه میره کاوی به بدترین شکل اونو بیرون میکنه .نارین خواهر لیلا که همون شب اومده خونه کاویی دنبال خواهرش تا اونو به خونه برگردونه شاهد این تحقیر شدن لیلا میشه وبدنبال خواهرش که داره گریه کنان از خونه کاویی خارج میشه میره .
لیلا که باگریه درحال دویدن توخیابونه با یه ماشین تصادف میکنه ونارین میرسوندش بیمارستان
یه پرش زمانی ۵ ساله اتفاق میفته
حالا لیلا یه نامزد داره که قراره بزودی ازدواج کنن
نارین یه مغازه مهم گلفروشی داره
سام صاحب هتل شده
وجناب مغرور کاویی با فارق التحصیلی از دانشگاه خارج کشور حالا به تایلند برگشته درحالیکه پدرش با یه زن جوون ازدواج کرده واون خانم به افتخار ورود کاویی براش تدارک یه پارتی رو دیده
اما کاویی بمحض دیدن همسرپدرش شروع میکنه با نامادریش بخاطر نوع دیزاین گلهای مجلس بحث وجدل میکنه که باواکنش پدرش وجروبحثشون همراه میشه
کاویی لج میکنه ومیگه توهمچین جشنی شرکت نمیکنه ومیزنه بیرون از خونه
وپدر ونامادریش هم راهی محل مراسم میشن
که بین راه ماشین پدر کاویی با یه موتوری تصادف میکنه وحالا موتوری کیه؟
لیلا ونامزدش
شوهر لیلا و زن جوون پدر کاویی میمیرن
اینم بگم که کاوی وقتی برای طراحی گلهای مراسم شروع به لج میکنه یه کل کل حسابی وباحال با طراح گلها یعنی نارین خانم داره وهمونجا کینه اشو به دل میگیره چون بقول خودش تا حالا هیچکس جرات نداشته باهاش اونطوری صحبت کنه
حالا بابای کاویی افتاده دنبال لیلا که همسن پسرشه واداهای عشقولانه درمیاره اونم درحالیکه زنش همش چند روزه که مرده اصل مشکل کاوی هم باباباش سر همین کارهاشه.بهش میگه تواین مدت که من خارج بودم یه بار نیومدی منو ببینی وفکر خوشگذرونی خودت بودی
تمام تلاشهای کاویی برای جلوگیری از این ازدواج بی نتیجست
حتی به باباش میگه که لیلا یه مدت میخواسته کاوی رو بدست بیاره وچون نتونسته حالا دنبال پدرست تا به پول وپله برسه
پدره اما بیخیال همه چیز بهش میگه من خودم عاشق لیلا شدم و اون هیچکارست
اگه نبود کمکهای نارین نمیتونستم لیلا رو راضی به این ازدواج کنم
آخ آخ فکر کن چی گفت؟؟؟
حالا کاوی با پیش زمینه ذهنی بدی که از نارین داشته اونو یه شیاد میدونه که مسبب این ازدواج شرم آور پدرش شده
لیلا انگارتمام تلاشش برای کاوی از روی عشق نبوده چون بعدا خیلی راحت پدر کاوی رو میپذیره ووقتی یادش میاد که کاویی قبلا بهش گفته که تو اگه سه بار هم بمیری وزنده بشی هرگز هم شآن و هم رتبه من نمیشی
درواقع میخواد با ازدواج با پدر کاوی به کاوی ثابت کنه که ببین چه راحت مالک اونهمه پول وقدرت شدم!!!